loading...
اس ام اس
آخرین ارسال های انجمن
امیر بازدید : 631 شنبه 16 دی 1391 نظرات (0)

رمان عاشقانه غروب بی پایان با فرمت جاوا

 دانلود رمان جاوا, دانلود رمان عاشقانه برای موبایل, دانلود رمان غروب بی پایان, دانلود رمان غمگین موبایل, دانلود رمان گریه دار موبایل, رمان غروب بی پایان, رمان غروب بی پایان جاوا, رمان غمگین موبایل, رمان عاشقانه غروب بی پایان برای موبایل

نویسنده: فاطمه عطلابخشیان

 

خلاصه داستان: همسر مهدی در شب ازدواجشان در رابطه با یکی از دوستان مهدی به اسم امیر کنجکاو می شود و از مهدی می خواهد تا در مورد او برایش حرف بزند و مهدی داستان زندگی امیر را برای همسرش تعریف میکند:

امیر دوست دوران دبیرستان مهدی بود . امیر درسش خیلی خوب بود و گاهی به مهدی تدریس میکرد و همین باعث دوستی شان شد در تعطیلات تابستان امیر به همراه خانواده اش به شما رفت . یک روز که در ساحل نشسته بود دختری توجهش را جلب کرد و در اثر حادثه ای که برای خواهر آن دختر افتاد آنها بیشتر با هم آشنا شدند و همین آشنایی مسیر زندگی امیر را عوض کرد…

 

دانلود در ادامه مطلب...

 

امیر بازدید : 573 جمعه 03 آذر 1391 نظرات (0)

دانلود رمان شیرین از مودب پور برای موبایل

دانلود رمان شیرین از مودب پور

خلاصه داستان:  من آرمین پژوهش ام. حدود شیش هفت سال پیش همراه پسرخاله م،بابک ستوده،برای ادامه تحصیل از ایران خارج شدیم.تو این مدت دوتایی تو یه آپارتمان شیک زندگی میکنیم.

از نظر مادی وضع پدرامون خیلی خوبه،امشبم این بابک چند تا از دوستاشو دعوت کردهن خونه مون،اگرچه من اصلا حوصله نداشتم. بابک آرمین! اومدی تو اتاق خواب چکار بوف کور؟! سرم درد میکنه.بذار نیم ساعت بخوابم بعد خودم می آم. بابک دوو هزار و پونصد سال خواب بودی تمام بیت المال مون رو بردن!حداقل این چند وقته بیدار باش! پاشوپاشو زشته. بچه ها ناراحت میشن…

نویسنده: م.مودب پور

آرشیو کامل رمان های کلاب اس ام اس

 

دانلود در ادامه مطلب....

امیر بازدید : 1165 جمعه 03 آذر 1391 نظرات (0)

دانلود رمان نیوشا برای موبایل

دانلود رمان نیوشا برای موبایل

خلاصه داستان: در چشمهای سیاه و جسورش خیره شد و آهسته پرسید – پس کجاست آن همه جسارت و شجاعتی که در چشمایت موج می زد ؟ چرا جایش را ترس و وحشت پر کرده؟…

نویسنده: لیلا رضایی

 

دانلود در ادامه مطلب...

امیر بازدید : 616 جمعه 03 آذر 1391 نظرات (0)

دانلود رمان امشب برای موبایل

دانلود رمان امشب برای موبایل

خلاصه داستان: داستانِ زندگی دختر جوانی به نام بیتا است که عاشق همسایه روبرویی خود که سروانِ جوان و همه چیز تمامی به نام پویا میشه. پویا سروان اداره آگاهی است و به این معروف است که هیچ پرونده ای از زیر دستش ناتمام کنار نمیره.

حاصل این آشنائی ازدواج عاشقانه آنهاست که بعد از یکسال صاحب دوقلو میشوند و در جریان یک انتقام خونین آریا یکی از دوقلوها به دست دشمنان پویا کشته میشود و این آغاز سه سال دوری و نفرت بیتا از پویاست که او را باعث و بانی مرگ فرزندشون میدونسته!…
در این کتاب میخوانیم:
اگر میخوی سرگذشت من رو بدونی باید قول بدی خوب به حرفام گوش کنی.
هر جا بردمت بایی نه نگی… بعد میتونی قضاوت کنی. در مورد همه چی، در مورد من عشقم زندگیم و…
میخوام برگردم به گذشته. نه گذشته های خیلی خیلی دور کمی دور…
الان سی و پنج سالم است. از اینکه زیبا هستم و تفاوتی با گذشته نکردم خدارو شاکر هستم…

نویسنده: سیمین شیردل

 

دانلود در ادامه مطلب...

امیر بازدید : 3529 جمعه 03 آذر 1391 نظرات (0)

دانلود رمان عشق در چهاردیواری برای موبایل و نسخه pdf

 دانلود رمان عشق در چهاردیواری

خلاصه داستان: داستان در مورد یه پسر(محمد کسری) و یه دختر(پریا) است که با هم در یک دانشگاه درس می خونن. این دوتا با هم مشکلات زیادی دارن و با هم کل کل زیاد دارن. پریا یه خونه ای را می خواد اجاره کنه از اون طرف هم صاحبخونه کسری اونو بیرون میکنه و طی یه سری اتفاقات این دو با هم هم خونه میشن و همین طور با هم کل کل دارند تا این که کسری عاشق پریا میشه ، پریا هم که از اول یه جورایی کسری را دوست داشته، یه رازی داره که میترسه اگه کسری بفهمه اونو ترک کنه و…

نویسنده: فهیمه. ص

 

دانلود در ادامه مطلب...

امیر بازدید : 608 جمعه 03 آذر 1391 نظرات (1)

دانلود رمان تلافی برای موبایل

دانلود رمان تلافی برای موبایل

خلاصه داستان:  مامان می خواد ازدواج کنه… نمی دونم در آیینه بود یا خودم بودم که حرف می زدم . هر چه بود خیلی سمج بود . مدام، در فضای ساکت اتاق تکرار می شد تا حقیقت تلخ را بر سرم بکوبد که در شرف انجام شدن بود. دلم می خواست از جلوی ایینه بلند شوم ؛ اما قدرت اینکار را نداشتم و همانطور پریشان، به چشمان خیره ام زل زده بودم.  

به یاد صبح افتادم. چه قدر به مادر التماس کردم. چه قدر خواهش کردم؛ اما او ناراحت و سردرگم بود. از اعتراض های من خسته شده و به ستوه آمده بود، از مخالفت هایم، از لج بازی ها و تلاش هایی که در این مدت انجام دادم تا شاید بتوانم او را از تصمیمی که گرفته منصرف کنم ، به شدت دلگیر و نا امیدانه نگاهم می کرد…

نویسنده: سیمین شیردل

دانلود در ادامه مطلب...

امیر بازدید : 576 جمعه 03 آذر 1391 نظرات (0)

دانلود رمان رکسانا برای موبایل

دانلود رمان رکسانا برای موبایل

خلاصه داستان: داستان این کتاب مانند اکثر داستانهای نویسنده با حضور دونقش اصلی اغاز می شود که یکی شوخ و بذله گو و دیگری غمگین و ساکت داستان از انجا اغاز می شود که این دو نفر می فهمند عمه ای دارند و در سیر اتفاقات با دختری بنام رکسانا اشنا می شوند و ادامه ماجرا…

نویسنده: م.مودب پور

 

دانلود در ادامه مطلب.....

امیر بازدید : 504 چهارشنبه 01 آذر 1391 نظرات (0)

رمان عطر نفس های تو

رمان عطر نفس های تو

 

    گیسوان تابدارم را تکانی دادم  و دسته ای از موهایم را جلوی سینه انداختم.چادر قد یشمی کوچکی بر سرم کردم و جلوی آینه ایستادم .ناباورانه خود را برانداز کردم. چگونه می توانستم به خود بقبولانم که در شانزده سالگی برایم خواستگار آمده است ؟ البته به گفته ی دایه حالا هم برای ازدواج دیر شده بود .
 

رمان را در ادامه مطلب پیگیری کنید....

امیر بازدید : 530 شنبه 27 آبان 1391 نظرات (0)

دانلود رمان دریا برای موبایل همراه با نسخه پی دی اف

دانلود رمان دریا از مودب پور

خلاصه داستان: اولین روز دانشگاه! دانشگاه تھران! یه آرزو! جلوی در اصلی دانشگاه وایستادم! ترسیدم !جرات نمی کنم برم تو !جلوی در دانشگاه واستادم و به سر در قشنگش نگاه می کنم! ھمیشه آرزوی یھ ھمچین روزی رو داشتم! حالا اون روز شده اما من می ترسم! یه لحظه چشمامو بستم و به خودم گفتم: -تو دریا ھستی! پر اراده و شجاع! با پشتکار زیاد! آروم اما سخت کوش! وقتی ھم که عصبانی دیگه چیزی جلودارش نیست! پس برو تو! و رفتم تو!

تا از در دانشگاه وارد شدم،چند تا سال آخری جلوی در وایستاده بودن. نمی دونستم باید کجا برم. رفتم جلوتر و از یکی از اون پسرا پرسیدم:
-ببخشید آقا،من سال اولی م،می شھ بفرمایین من کجا باید برم؟ تا اینو گفتم،اونم معطل نکرد و گفت:
-قربون من!

یه دفعه ھمشون زدن زیر خنده ! مونده بودم چی جوابشو بدم بغض گلومو گرفته بود…

 

دانلود درادامه مطلب....

امیر بازدید : 699 سه شنبه 23 آبان 1391 نظرات (0)

رمان زیبا و عاشقانه ی ایرانی به نام شیوا نوشته فریدون ادیب یغمایی

ورود به آرشیو رمـــان

دانلود رمان عاشقانه شیوا

 

داستان در مورد استاد زبانی ست که برای تدریس خصوصی به یه دو دختر جوان انتخاب میشود . بعد از مدتی که به منزلشان  رفت و آمد میکند ،  دو دختر که دخترعموی هم هستند  عاشقش میشوند  و یکی موفق  می شود  که زن عمویش را  کلک بزند  . زن عمو برای جبران لطف نوید به  احسان(دبیر زبان) پیشنهاد میدهد که با عفت (دختر جاری ش) عروسی کند..
چند سال بعد دختر عموی همسر احسان دختری به اسم شیوا به دنیا می آورد  که احسان او را  بزرگ می کند  و در راستای تربیت آن دختر زیبا رو، دل از کف میدهد و …

برای مشاهده مشخصات کتاب و دانلود به ادامه مطلب بروید…

امیر بازدید : 620 جمعه 19 آبان 1391 نظرات (0)

دانلود رمان دریا  نسخه پی دی اف

نویسنده: ماندا معینی (مودب پور) 

dar دانلود رمان دریا از مودب پور

خلاصه داستان: اولین روز دانشگاه! دانشگاه تھران! یه آرزو! جلوی در اصلی دانشگاه وایستادم! ترسیدم !جرات نمی کنم برم تو !جلوی در دانشگاه واستادم و به سر در قشنگش نگاه می کنم! ھمیشه آرزوی یھ ھمچین روزی رو داشتم! حالا اون روز شده اما من می ترسم! یه لحظه چشمامو بستم و به خودم گفتم: -تو دریا ھستی! پر اراده و شجاع! با پشتکار زیاد! آروم اما سخت کوش! وقتی ھم که عصبانی دیگه چیزی جلودارش نیست! پس برو تو! و رفتم تو!

 

ادامه داستان+دانلود در ادامه مطلب...

امیر بازدید : 457 جمعه 05 آبان 1391 نظرات (0)

smsaks.ir sharghi elahe دانلود رمان الهه شرقی برای موبایل

خلاصه داستان: زنی جوان و مطلقه برای ادامه ی تحصیل به فرانسه میرود. و در آنجا به سختی بر اندیشه و اعتقادات خود پایبند می ماند. در میان ناباوری با آشنایی دور رو به رو میشود که بعد ها…

دانلود رمان در ادامه مطلب…

امیر بازدید : 1734 پنجشنبه 04 آبان 1391 نظرات (0)

دانلود رمان جالب عالیه از فهیمه رحیمی آبان91

roman smsaks.ir  دانلود رمان عالیه از فهیمه رحیمی

عالیه برای مدتی به منزل عمه اش می رود ، در مهمانی که عمه اش گرفته بود با همکاران قدیمی عمه اش آشنا می شود ، ندیمه خانم یکی از دوستان عمه اش در مورد برادر زاده اش هدایت صحبت میکند و به هم خوردن نامزدی اش با دختری به نام عسل .
sahar بازدید : 527 پنجشنبه 04 آبان 1391 نظرات (0)

gandom smsaks.ir moadab por دانلود رمان گندم از مرتضی مودب پور

بخشی از این رمان زیبا:

یه دفعه نمی دونم چراخندیدم وتودلم یه حال عجیبی حس کردم شایدعشق همین بود!یعنی عاشق

شده بودم؟! عاشق گندم چه اسم قشنگی!

کم کم برگشتم به خاطراتم!یاده موقع هایی افتادم که من وکامیارباگندم وآفرین ودلارام وکاملیا بازی می

کردیم یادمه موقع یارکشی همیشه گندم می اومدبامن!یادمه همیشه وقتی گرگم به هوابازی

می کردیم

وگندم مثلا گرگ می شد بااینکه می تونست منو بزنه اینکارونمیکردوبقیه رومیزد!

تواین فکرابودم که صدای پدرم ومادرم روشنیدم که داشتن می اومدن خونه وباعصبانیت باهمدیگه حرف

می زدن!

دانلود این رمان در ادامه مطلب…

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 2721
  • کل نظرات : 473
  • افراد آنلاین : 9
  • تعداد اعضا : 2762
  • آی پی امروز : 159
  • آی پی دیروز : 162
  • بازدید امروز : 2,252
  • باردید دیروز : 1,358
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 2,252
  • بازدید ماه : 22,345
  • بازدید سال : 182,669
  • بازدید کلی : 11,894,564
  • test