loading...
اس ام اس
آخرین ارسال های انجمن
امیر بازدید : 231 چهارشنبه 02 مرداد 1392 نظرات (0)
طنز اعترافات تکان دهنده بچگی تابستان92

 

مطالب خنده دار, اعترافات خنده دار


آرشیو کامل خاطرات به یاد ماندنی از دوران بچگی


 اعتراف می کنم وقتی از خیابون رد میشم اسم تابلو مغازه هارو می خونم اگه تو ماشینم باشم
سعی میکنم همرو بخونم اگه نشه یه جورایی وجدان درد میگیرم اَصَن یه وضعی!!!
این عادتو از بچگی دارم چون معلم کلاس اول دبستانمون گفته بود تابلوی مغازه هارو تیتر روزنامه هارو بخونین تا روخونیتون قوی بشه دیگه این مونده تو سرم!!

 

مطالب خنده دار, اعترافات خنده دار

 

اعتراف میکنم تو نصب بازی یا نرم افزار همش موس رو میگیرم جولویه اون نوار سبزه تا به اون برسه
بعد که یکم میره جلو خر کیف میشم میگم ایول بودو بودو برس به اون سبزه دیگه چیزی نمونده !!

 

امیر بازدید : 253 یکشنبه 23 تیر 1392 نظرات (0)
دهه شصت یعنی این جمله : پاهای پرتوان ، برسید به داد این ناتوان !
.
.
روزای اول که تلفن اومده بود خونمون تا زنگ میخورد ۱۶نفر رو تلفن بودن ولی بیچاره الان تلفنمون باید بسوزه تا یکی برش داره !
.
.
یادش بخیر وقتی قارچ خور یا میوه خور بازی میکزدیم و کلی مرحله میرفتیم جلو ، سِیو که نمیشد لامصب ، بعدِ یه مدت دستگاه داغ میکرد و بازی گیر میکرد !
یعنی از شکست عشقی بدتر بود …

امیر بازدید : 378 پنجشنبه 19 بهمن 1391 نظرات (0)

اعترافات بچگی و جوک های آپدیت  بهمن ماه 91

اس ام اس طنز و خنده دار بهمن 91,SMS طنز و خنده دار بهمن 91,دانلود اس ام اس طنز و خنده دار بهمن 91,اس ام اس جديد طنز و خنده دار بهمن 91,تازه ترين اس ام اس طنز و خنده دار بهمن 91,اس ام اس مناسبت طنز و خنده دار بهمن 91,اس ام اس جديد طنز و خنده دار بهمن 91,سئس طنز و خنده دار بهمن 91,دانلود  طنز و خنده دار بهمن 91,دانلود اس ام اس طنز و خنده دار بهمن 91,دانلود کتاب  طنز و خنده دار بهمن 91,دانلود کتاب موبايل طنز و خنده دار بهمن 91,دانلود کتاب هاي  طنز و خنده دار بهمن 91,دانلود برنامه اس ام اس طنز و خنده دار بهمن 91,

 

اعتراف میکنم یه بار که خونمون مهمون اومده بود (منم بچه بودم) رفتم آشپزخونه به مامانم گفتم میوه میخوام ؛ مامانم گفت : بزار مهمونا برن بعد …
من اومدم به مهمونا گفتم کی میرید تا مامانم بهم میوه بده ؟
بعد مامانم گفت : صبر کن مهمونا برن نشونت میدم ؛ منم دوباره رفتم گفتم : تورو خدا نرید بعد از رفتن شما مامانم میخواد منو بزنه !
.
.
ﺻﺒﺢ ﺭﻓﺘﻢ ﭘﺎﺭﻛﯿﻨﮓ ﺑﻮﮔﺎﺗﯽ ﺭﻭ ﻭﺭ ﺩﺍﺷﺘﻢ ﺩﺍﺩﺍﺷﻢ ﻣﯿﮕﻪ ﺍﻣﺮﻭﺯ ﻻﺯﻣﺶ ﺩﺍﺭﻡ ، تو ﻻﻣﺒﻮﺭﮔﯿﻨﯽ ﺭﻭ ﻭﺭﺩﺍﺭ ؛ ﻣﯿﮕﻢ ﺧﻮﺏ ﺗﻮ ﻛﺎﺭﺗﻮ ﺑﺎ ﺍﻭﻥ ﻓﺮﺍﺭﯼ ﺭﺍ ﺑﻨﺪﺍﺯ ﺗﺎ ﻣﻦ بنز ﺭﻭ ﺑﺪﻡ ﺑﻪ ﺑﺎﺑﺎ ﻛﻪ ﺑﺮﻩ ﭘﻮﺭشه رو ﺍﺯ ﺗﻌﻤﯿﺮﮔﺎﻩ ﺑﯿﺎﺭﻩ ، ﮔﻔﺖ ﻛﻼﻓﻢ ﻛﺮﺩﯼ ﺍﺻﻦ ﺍﻭﻥ ﻛﺎﺩﯾﻼﻛﺮﻭ ﻣﯽ ﺑﺮﻡ …
ﮔﻔﺘﻢ ﺧﻮﺍﺳﺘﯽ ﺁﺋﻮﺩﯼ ﻫﻢ ﻫﺴﺖ ﺑﺎ ﺍﻭﻥ ﺑﺮﻭ …
ﺍﻻﻥ ﻓﻬﻤﯿﺪﯾﻦ نویسنده خیلی مایه دار بوده یا بگم باز ادامه بده ؟؟؟

امیر بازدید : 434 دوشنبه 29 آبان 1391 نظرات (0)

جمله های خاطره انگیز به یاد ماندنی آذر91

جمله های خاطره انگیز به یاد ماندنی آذر91

ورود به آرشیو متن های جدید از خاطرات به یاد ماندنی

حتماً با خواندن این جمله های زیبا خاطرات شیرین دوران کودکیات برای تداعی خواهد شد…

 

کیا یادشونه وقتایی که معلم میخواست سوال بپرسه پاک کنمونو مینداختیم زیر میز که بریم بیاریمش و تو تیررس نگاه معلم نباشیم ؟

.

.

.


مامانم که شیشه پاک کن میخرید لحظه شماری میکردم تا اون ماده ی داخلش تمومه بشه بعد توش آب پر کنم بازی کنم…
این بلند مدت ترین برنامه ریزی بود که تو بچگی انجام میدادم !

ادامه مطلب رو از دست ندهید...

امیر بازدید : 382 یکشنبه 21 آبان 1391 نظرات (0)

آرزوهای جالب و فوق العاده زیبای کودکان

آرشیو مطالب جالب و خنده دار در کلاب اس ام اس

http://up.smsaks.ir/sms2/1/1/koodakane.jpg

 

آرزوهای زیر از کتاب سومین جشنواره بین‌المللی “دستهای کوچک دعا” است. این جشنواره سه سال است که در تبریز برگزار می‌شود و آرزوهای بچه‌های دنیا را جمع ‌آوری می‌کند و برگزیدگان را به تبریز دعوت و به آنها جایزه می‌دهد. آرزوهای زیر از بچه‌های ایران است:

.

آرزو دارم سر آمپول‌ها نرم باشد!

.

.

.

خدای مهربانم! من در سال جدید از شما می‌خواهم اگر در شهر ما سیل آمد فوراً من را به ماهی تبدیل کنی! (نسیم حبیبی/ ۷ ساله)

.

.

.

خدای عزیزم! من تا حالا هیچ دعایی نکردم. می‌تونی لیستت رو نگاه کنی. خدایا ازت میخوام صدای گریه برادر کوچیکم رو کم کنی! (سوسن خاطری/۹ ساله)

امیر بازدید : 402 یکشنبه 21 آبان 1391 نظرات (0)

جملات و مطالب خاطره انگیز با عنوان یادش بخیر

ورود به آرشیو متن های جدید از خاطرات به یاد ماندنی

جملات و مطالب خاطره انگیز با عنوان یادش بخیر

یادش بخیر چقدر حرص میخوردیم وقتی روز تعطیل رسمی با جمعه تداخل داشت ؟!
.
.
.
بچه های نسل امروز هیچوقت رابطه نوار کاست رو با خودکار بیک نمیفهمن…
.
.
.
ما بچه بودیم یه بازی بود به نام :
«همه ساکت بودند ناگهان خری گفت» …
صد برابر پلی استیشن ۳ لذت داشت !
.

امیر بازدید : 561 یکشنبه 21 آبان 1391 نظرات (1)

متن های جدید از خاطرات به یاد ماندنی آبان91

متن های جدید از خاطرات به یاد ماندنی آبان91

 

پسره ۸ سالشه از باباش تبلت میخواد
والا ما ۸ سالمون بود دستمونو گاز میگرفتیم
که جاش بمونه شبیه ساعت مچی بشه
به قدری کیف میکردیم انگار ساعت سواچ دستمونه
.
.
.
جمعه یعنی تلویزیون سیاه سفید ۲۱ اینچ پارس ، گزارش هفتگی ، بوی نم ، مشق های ننوشته …
این تعریف از جمعه هیچوقت از سرم بیرون نمیره !

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 2721
  • کل نظرات : 473
  • افراد آنلاین : 9
  • تعداد اعضا : 2762
  • آی پی امروز : 159
  • آی پی دیروز : 162
  • بازدید امروز : 2,257
  • باردید دیروز : 1,358
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 2,257
  • بازدید ماه : 22,350
  • بازدید سال : 182,674
  • بازدید کلی : 11,894,569
  • test